میگوید:فصل کشت بود و در این حوالی(اطراف امامزاده )تراکتوری شخم میزد . باد شدیدی بود و خاک ناشی از کار تراکتور را بسمت حرم امامزاده می اورد می گوید من هر چه به راننده تراکتور گفتم که کمی ارامتر کشت نماید چون تمام داخل و خارج امامزاده را خاک فرا گرفته بگوشش نرفت. بناچار از خود امامزاده کمک خواستم .
هنوز ساعتی از کار نگذشته بود که تراکتور میلنگ برید . دیدم راننده پیشم امد گفتم دیدی نتیجه بی احترامی به امامزاده چیست؟.اقرار اورد که اشتباه کرده واین از عظمت امامزاده سید اکبر است. خدا را شاهد می گیرم که یک هفته تا ده روز تراکتور بی حرکت همانجا بود...والسلام علی جمیع انبیاءوالمرسلین...
تکان دهنده بود