-دادرس علویه:
همین چند سال پیش بود که اعجاز امامزاده دوباره همگان را متوجه خویش نمود .جریان از این قرار است که دزدی از علویه ای ساکن منطقه دهلران گاوی را میدزدداین کار شب انجام میگیرد صبح که میشود علویه با طویله بدون گاو روبرو میشود سخت ناراحت میشود و باهمان حال ناراحتی رو به امامزاده سید اکبر مینماید و گاوش را از وی طلب مینماید .
از ان طرف دزد همان شب گاو رابرای فروش به استان خوزستان میبرد .شب که میخوابد امامزاده سید اکبر به خوابش می اید و به او میگوید"اگر گاو علویه ما را پس ندهی هر چه دیدی از چشم خودت دیدی .
دزد هراسان از خواب بیدار میشود با همان ماشین گاو را به دهلران می اورد و به صاحبش پس می دهد و برای اظهار ندامت و پشیمانی جریان را کاملا بر روی کاغذ مینویسد وبردیوار بارگاه امامزاده میزند...